جدول جو
جدول جو

معنی خوش نهادی - جستجوی لغت در جدول جو

خوش نهادی(خوَشْ / خُشْ نِ / نَ)
خوش طینتی. خوش باطنی. خوش سیرتی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش نهاد
تصویر خوش نهاد
نیک نهاد، نیکونهاد، نیکوسرشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوش نهادن
تصویر گوش نهادن
به دقت گوش دادن
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ نِ / نَ)
خوش سیرت. خوش باطن. خوش طینت
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ نَ)
خوش آوازی. خوش آهنگی. خوش صدائی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ نَ)
خوش نوائی. خوش صدائی. خوش آهنگی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ نُ / نِ / نَ)
خوش منظری. حسن المنظر
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ نِ)
اصیل. که نژاد خوش دارد. خوش نسل. نژاده
لغت نامه دهخدا
گوش دادن استماع کردن، استراق سمع کردن: صابر و حملا در سرای شاه آمدند و نظاره میکردند و گوش نهاده بودند تا چه شنوند، متوجه شدن توجه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوب نهاد
تصویر خوب نهاد
خوب سرشت پاک طینت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوش نهادن
تصویر گوش نهادن
((نِ دَ))
سخن شنیدن، متوجه شدن
فرهنگ فارسی معین